جدول جو
جدول جو

معنی صد درم - جستجوی لغت در جدول جو

صد درم
(صَ دِ رَ)
وزنی است معادل سیصد و بیست مثقال یعنی نیم من تبریز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صید حرم
تصویر صید حرم
جانوری که در سرزمین حرم و حوالی کعبه باشد و کشتن و شکار کردن آن حرام است، برای مثال دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار / و ز آنچه با دل ما کرده ای پشیمان باش (حافظ - ۵۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
(دِ رَ)
مرکّب از: بی + درم، بی سیم. که درم ندارد. بی پول. فقیر:
اوحدی گر تو صد زبان داری
عاشق بی درم زبون باشد.
اوحدی.
محتشم را بمال مالش کن
بیدرم رابخون سگالش کن.
نظامی.
چرخ نه بر بی درمان میزند
قافلۀ محتشمان می زند.
نظامی.
رجوع به درم شود
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ دِ حَ رَ)
وحشی که در سرزمین حرم باشد کشتن و شکار کردن آن حرام است و اطلاق حرم بر زمین حوالی مکۀ معظمه کنند به این حدود اربعه: بطرف مشرق از مکه تا شش کروه و بجانب شمال دوازده کروه و بسمت مغرب هیجده کروه و بسوی جنوب بیست و چهار کروه. (غیاث اللغات) :
خون صاحبنظران ریختی ای کعبۀ حق
قتل اینان که روا داشت ؟ که صید حرمند.
سعدی.
دگر بصید حرم تیغ برمکش زنهار
وز آن که با دل ما کرده ای پشیمان باش.
حافظ.
یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزّت صیدحرم نداشت.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از صد در
تصویر صد در
نادرست نویسی سد در نامه ای پیرامون آیین های زرتشتی
فرهنگ لغت هوشیار
سد پایه آنچه که دارای صد درجه باشد گرمای صد درجه، آلتی که منقسم به صد درجه باشد: گرماسنج صد درجه
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی سد پره سد پره (گل سد تومانی)، به تندی دارای صد پر دارای پرهای زیاد، دارای صد پره: دارای پره های بسیار، بشتاب بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی سد برگ گل گلاب گل سرخ، گونه ای از گل سرخ که آن را گلاب گویند، گلی زرد رنگ از تیره گل سرخیان کنیدا. یا گل صد برگ آسمان. آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صید حرم
تصویر صید حرم
وحشی که در سرزمین حرم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
رده شکن درنده رده، بر نام نهاده از سوی فارسی گویان بر علی ابن ابیطالب علیه السلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد رو
تصویر صد رو
نادرست نویسی سد رو سد روی
فرهنگ لغت هوشیار
دوسویه، دورو، دولبه
فرهنگ گویش مازندرانی
شمشیر یا کارد دولبه، نفس دوباره، دوبار
فرهنگ گویش مازندرانی